یونایتد فنز – سوم دسامبر بود که با اعلام رسمی باشگاه، رالف رانگنیک آلمانی به عنوان سرمربی شیاطین سرخ برگزیده شد تا بلکه سامانی باشد بر اوضاع آشفته منچستر. انتخابی که از همان ابتدا مخالفت های بسیاری را به همراه داشت که این اعتراض ها بعد از تساوی مقابل نیوکاسل قعرنشین به اوج خود رسید. در همان زمان انتشار عکس های جلسه مخفیانه فرگوسن و مایکل کریک، موجب شد تا نگاه به سوی رانگنیک منفی تر از پیش شود. زمانی که رانگنیک جانشین سولسشر شد، تیم برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا میجنگید اما امروز بعد از گذران حدود 5 ماه از آن انتصاب، حتی سهمیه لیگ اروپا هم در خطر است و این موضوع عدله ای محکم بر ناکامی یک مربی بزرگ دیگر در شیاطین سرخ میباشد.
اما امروز قصد نداریم به بیان عملکرد ضعیف رانگنیک بپردازیم، بلکه قصد داریم با بیان مشکلات ریز و درشت و عوامل دردسر ساز رانگنیک، به حمایت از او بپردازیم:
1) بازیکنان تیم
سپتامبر سال 2018 بود که بعد از شکست 3-1 منچستریونایتد مقابل وستهام، خوزه مورینیو سرمربی وقت شیاطین سرخ، لب به اعتراض گشود و 4 بازیکن تیم اعم از پل پوگبا، جسی لینگارد، آنتونی مارسیال و لوک شاو را متهم به کم کاری کرد و آن ها را اساسا به عنوان آفت تیم معرفی کرد، امروز وقتی به گذشته نگاه میکنیم به صحت و سقم صحبت های مورینیو پی میبریم. و امروز بیشتر از اینکه منچستریونایتد پر از ستاره و بازیکن های بزرگ باشد، مملو از بازیکن های مضری شده است که کار را برای هر مربی ای حتی سر الکس فرگوسن سخت میکنند! حضور بازیکنانی مانند هری مگوایر، مارکوس رشفورد، فیل جونز، ویکتور لیندلوف و … به حدی برای تیم نقطه منفی محسوب میشوند که حتی با وجود تاکتیک قابل اتکا، امیدی به موفقیت این تیم نباشد. بازیکنانی که اساسا در زمان سولسشر به تنبلی عادت کرده اند و از زمان حضور رانگنیک و تمرینات سخت معروف وی، گام در متشنج کردن رختکن برداشتند تا بلکه عرصه را بر رانگنیک تنگ کنند. موضوعی که دو دستگی را در تیم به اوج خود رساند و عاملی شود تا دست رانگنیک برای استفاده از بازیکنان تنگ شود. همین اختلافات درون باشگاهی موجب شد تا فضا را برای جولان رسانه های انگلیسی مهیا کند تا بلکه شکاف بازیکنان و کادرفنی بیش از پیش شود و حتی بعضی از رسانهها، ادعای نارضایتی بازیکنان از شیوه تاکتیکی گگن پرسینگ رانگنیک را بکنند. همه این عوامل دست به دست هم داد تا بر ذهن هواداران هم تاثیرگذار باشد و ما شاهد موجی عظیم از نارضایتی در میان هواداران باشیم و همین موضوع منجر به این شد تا رانگنیک حمایت سکوها را از دست بدهد. موضوعی که موجب شد تا علارغم بازی قابل اتکا تیم، باز هم هواداران ناراضی باشند و حتی خواهان برکناری رانگنیک شوند!
اما در نهایت چیزی که ماحصل این 5 ماه حضور رانگنیک میباشد، شناسایی کامل آفت های تیم و گام در رفع این مشکل میباشد تا حداقل به آینده باشگاه محبوب مان امیدوار باشیم!
2) پیشکسوت های باشگاه
شاید یکی از معدود باشگاه هایی که پیشکسوت های این تیم به جای حمایت از کادرفنی و انتقاد درست و کارساز، بین مربی های تیم تبعیض میگذارند و شاید منافع شخصی خود را به منافع تیمی ترجیح میدهند، منچستریونایتد میباشد! زمانی که سولسشر مقابل تاتنهام مورینیو متحمل شکست مفتضحانه 6-1 شد، پیشکسوت های باشگاه شروع به حمایت کردند و منتقدین باشگاه را به شدت سرکوب کردند و به سکوت واداشتند. اما از همان ابتدا امر انتصاب رانگنیک در منچستریونایتد، شروع به اعتراض کردند و با بهانه های مختلف عملکرد رانگنیک را زیر سوال میبردند. اسطوره هایی که چشم بر بازی قابل اعتماد تیم بستند و با گرفتن انگشت اتهام به سوی رانگنیک، عملکرد فاجعه بار بازیکنان را تا حدی سرپوش گذاشتند. پیشکسوت هایی که با تحت فشار گذاشتن رانگنیک و همراه شدن با موج رسانهها، باز هم بر ذهن هواداران تاثیر گذاشتند و ردپایی شگرف بر نابودی اعتماد طرفداران باشگاه نسبت به پروفسور آلمانی داشتند. این اقدامات و صحبت ها در حالی است که ما واکنش امروز را در زمان سولسشر نمیدیدیم و شاید شبیه ترین مثال به این رفتارها به زمان خوزه مورینیو برمیگردد که کوران انتقادها به حدی بود که سران باشگاه را مجبور به اخراج تنها مربی فاتح پسافرگوسن کنند!
3) شرایط زمانی بد باشگاه
اما شاید حضور رانگنیک در یکی از سخت ترین و بغرنج ترین زمان های تاریخ 144 ساله باشگاه، موجب شده تا انتقادات نسبت به رانگنیک به اوج خود برسد. باید بپذیریم که شرایط برای منچستریونایتد بسیار سخت شده و شکست های تحقیر آمیز مقابل تاتنهام، لیورپول، واتفورد و برایتون موجب شده تا خشم هواداران به اوج خود برسد و شرایط کنونی باشگاه را به هیچ وجه پذیرا نباشند.
فراموش نکنیم زمانی که یورگن کلوپ، هدایت ویرانه آنفیلد را پذیرفت، حدود 3 فصل زمان گرفت تا بتواند نخستین جام حرفه ای خود را با این باشگاه فتح کند؛ قطعا نتایج درخشان با رانگنیک با این تیم به شدت افتضاح و شرایط سخت موجود باشگاه، انتظار زیادی است و قاعدتا زمان زیادی برای تثبیت باشگاه نیاز است. اما حداقل این را فراموش نکنیم که انتصاب زوج رانگنیک و اریک تن هاگ، نوید آینده ای درخشان را میدهد که شاید بتوانیم روزی طلوع دوباره تیم محبوب مان را شاهد باشیم.
وقتی مقاله ای میخونم که بهترین مربی بعد از دوران فرگوسن یونایتد رو توش ربط به میدن به تنبلی بازیکنا خندم میگیره و بقیشو نمیخونم!